...

...

🖤

به عکس پست نیاز دارم...

*یک عدد عشق ماشین و جاده و هوای خاکستری اینجاست*

و..

میدونی‌ چیه؟

بعضی وقتا میترسم که واقعا هیچ وقت نتونم تجربش کنم...

حتی اگه کنکورو خوب بدم، حتی از شهر دیگه ای قبول شم، میترسم خونواده نذارن تنها (یا با کسایی/کسی که دوسشون/دوسش دارم) زندگی کنم...من هیچ جوره نمیتونم تحملشون کنم...

و این...

منو غمگین میکنه...

+ بازم دلم گرفته

+ بدم میاد مامانم به فجیع ترین شکل ممکن عصبانیم میکنه بعد جوری رفتار میکنه که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده

+ زده شدم از درس...

+ من اینطوریم که...وقتی خیلی عصبانیم کل روز رو میتونم بخوابم...ولی شب رو اصلا...حتی اگه شب دعوا کرده باشیم و منم حسابی خسته باشم بازم نمیتونم بخوابم...میشینم خودمو غرق آهنگای غمگین میکنم..

+ واقعا عکس پستو میخوام:"

  • Baby Blue

نظرات  (۱۰)

مگه قرار نبود بری دوش بگیری؟

چرا یه بسته اینترنتی دیگه خریدی؟

 

پاسخ:
راس میگی...
من برم...
شاید حموم حالمو بهتر کرد

برو..

پاسخ:
اوکی:)
  • آرتـــ ـــمیس
  • من عکس پست رو یه روز عملی می کنم برات:" قول میدم:"

    پاسخ:
    آرتی:""""""""""

    آخ عکس پست... :""

    دل منم گرفته...

     

    اینجا میشه ناله زد؟

    اگه میشه من حرفامو بریزم اینجا... دارم سرریز می‌کنم...

    پاسخ:
    هعی:""

    البته:"
    اصلا هدفم از زدن این وب همین بود...
    راحت باش🚬

    ~مرسی بلو💙

     

    می‌دونی، دارم خفه میشم. (اصن از این به بعد نیم فاصله نمیذارم. عیح)

    میدونی، متنفرم از این که بلاگرم...

    متنفر

    متنفر

    متنفر...

    چند نفر الان نیستن یا گفتن که کمرنگ میشن؟ بوو، موچی، آیسان، امیر، استلا، دیگه کیا؟

    دارم چرت و پرت میگم. توجهی نکن. ولی واقعا حالم به هم میخوره. متنفرم از پنل مزخرفم با وب مزخرفتر و قالب مزخرفترترش.

    متنفر

    متنفر

    متنفر...

    میدونی، قبل از اینکه بیام بیان همتونو میخوندم. آرشیواتونو شخم زده بودم. به نظرم همه چی اینجا خیلی خوب بود. الان چرا متنفر شدم از همه چی؟

    من از تجربه کردن میترسم. از اعتماد کردن میترسم. الان دارم خودمو خالی میکنم تو سطل آشغال آبیم. و بقیه دارن میخونن. دارن میبینن. و خب که چی؟ وای واقعا دارم دیوونه تر میشم...

    نمیدونم چیکار کنم. اگه بخوام حرف بزنم یا پست بذارم همش چسناله س.

    یه جوری شده که همه چی پیچیده به هم. اصن خودمم نمیدونم چرا دارم این مزخرفاتو میگم. عصبیم؟ ناراحت؟ آشفته؟ پوچ؟ خسته؟ بی حوصله؟ یا هر چی که نمیدونم...

    خب که چی؟

    متنفرم از سمر

    متنفر

    متنفر

    متنفر...

    چند وقت کوفتی دیگه اینجاییم؟ تموم میشه، نه؟ بعد تیکه تیکه های ما اینجا جا میمونه. تیکه تیکه هایی که از هم دور افتادن. شاید هم دفن میشن زیر آوار نوشته های جدید. ناراحتی و هر چی که هست. بعد چی؟

     

    تو نمیدونی چرا همه چی اینقدر به هم پیچیده؟ شایدم من اینقدر به هم پیچیدم...

    پاسخ:
    ~خواهش میکنم؛)


    بوو برمیگرده..
    امیر و استلا و موچی و آیسانم همینطور..
    بنظرم‌این جو بخاطر مدرسه و "ترم دو" ئه. احتمالا اون موقع ها که میومدی مارو میخوندی اواخر تایستون یا ترم یک بود...نمیدونم چقد ربط داره ولی اینطوری فکر گردن شاید یکم دردش کمتر باشه...
    و من مطمئنم همه کسایی که اسمشونو گفتی برمیگردن،؛ امکان نداره برن...من‌مطمئنم:)
    و اینکه گفتی از تجربه و اعتماد کردن میترسی....عااا یجورایی  درکت میکنم...ولی ما هنوز اول راهیم...تازه داریم تجربه کردن و اعتماد کردنو یاد میگیریم...طبیعیه که ازش بترسیم!
    و خودتو خالی کن تو سطل آَشغال آبیت! اصلا بذار همه بخونن! به قول خودت خب که چی؟! اگه نیاز داری بنویسی بنویس! یا اگه دوس نداری تو وب خودت خالی شی اینجام هس! اصلا من این وبو زدم که خودمونو خالی کنیم=)

    همه چی تموم میشه سمر:") اون دنیای بیرونم تموم شده...خود خودمون، ما هم قراره تموم شیم:))
    و نه من مطمئنم این تیکه ها هیچ وقت همو گم نمیکنن...شاید دور بشن ولی گم نمیکنن و یادشون میمونه!


    هوم، به قول خودت حداقل یکم دردش کمتره...

    خوبه، پس برمیگردن :)

    باشه =))

    یادشون میمونه... امیدوارم... این پاراگراف آخرت اشکمو درآورد. جدیدا زیاد گریه میکنم ="/

    ممنونم بابت حرفای خیلی خوبت =]

    الان بهترم، و فکر کنم بخشیش هم بخاطر این بود که قهوه نخورده بودم :|

    پاسخ:
    قطعا برمیگردن:")
    :"""""
    خواهش میکنم:")
    ما اینجاییم که به هم کمک کنیم..
    عه توهم؟ توهم قهوه نخوردنی از همه چی متنفر میشی؟ منم!!

    :""""""""

    :)) و هر بار رکورد کامنت گذاشتنو بشکنیم XD

    عه!! آره منم!

    پاسخ:
    درستهXD
    خوشبختم از آشنایی!
    الان امروزم قهوه نخوردم...
    میرم درست کنم00

    همچنین!

    برو برو "-"

    پاسخ:
    بریم بریم"-"
  • 𝙟𝙤𝙝𝙣 ‌‌‌‌‌‌ ‌
  • کیدو: و من مطمئنم همه کسایی که اسمشونو گفتی برمیگردن،؛ امکان نداره برن...من‌مطمئنم:)

    سَمَر: یادشون میمونه... امیدوارم... این پاراگراف آخرت اشکمو درآورد

    من: بودم

    پاسخ:
    ببین کی اینو دارم میبینم
  • 𝙟𝙤𝙝𝙣 ‌‌‌‌‌‌ ‌
  • ببین من کی دارم جوابتو میدممم D:

    پاسخ:
    عالی 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی